یک جرعه از این جام تهی


گاهی راحت‌تر آن است که

با وجود اندوهی که در درونتان موج می‌زند لبخند بزنید
تا اینکه بخواهید به همه‌ی عالم
علت غمگینی خود را توضیح دهید!

ژوزه ساراماگو

یک جوری هم شده که آدم تا میاد حرفی بزنه محکوم میشه به غر زدن، سکوتت هم انزوا تلقی میشه. خب آدم میمونه. کاش برای یک بارم که شده خودمونو بذاریم جای دیگران و از دید اونا دنیا رو نگاه کنیم، شاید قضاوت‌هامون، حرف‌هامون منصفانه‌تر بشه. شاید کمتر با حرف‌هامون دل بقیه رو بشکنیم، بسوزونیم. بیایم به جای حضور در تیم همراهان بیمار، خودمونو بذاریم جای بیمار. خودمونو بذاریم به جای بیمار، نکنه این حرف های مثبت و پر از امیدی که به خوردش میدیم از نظر اون همه مهوع و اعصاب خورد کن و تکراری باشه. باور کن یه دردایی رو تا خودت نکشیده باشی هیچ جوره نمیتونی درک کنی، چه برسه بخواهی در موردش اظهار نظر کنی. نمیدونم امّا شاید این‌جوری کمتر، ناآگاهانه زخم بزنیم، خراش بدیم، لِه کنیم. شاید دنیا اندکی جای بهتر و دوست داشتنی‌تری بشه برای همه‌مون. 

طبعا انگشت اشاره، اول از همه به سمت خودم هست. هنوز چیزهای زیادی هست که یاد نگرفته‌ام.

+ عنوان برگرفته از شعر علیرضا روشن


  • سنجاقک ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی