یک جرعه از این جام تهی

حالِ من که گوید به صیــادِ من؟

چهارشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۳

به آدمی آتش گرفته می‌مانم
اگر بایستم
می سوزم
اگر بدَوَم
بیشتر می‌سوزم
به آدمی می مانم که خاکستر می‌شود؛
به خاکستر می‌مانم

"علیرضا روشن"

با دوستتون رفتید سینما، یه فیلم کاملا سرحال‌آور (شـ.ـهر مـ.وش‌ها 2)، قاعدتا باید حالتون خوب باشه حالا گیریم همون سینمای همیشگی ولی حالتون خوبه. همه دارن از دست زوج "کُپـ.ـل خان و بانو نارنـ.ـجی" میخندند و از نوستالژی دوران کودکی لذت میبرند؛ شما هم همینطور! ولی ناخوداگاه  مُچ خودتون رو می‌گیرید که دارید تظاهر به خندیدن می‌کنید. درون خودتون جستجو می‌کنید تا علت رو پیدا کنید، بی‌هوا تک تک فیلم‌هایی که با هم رفته بودید میاد جلوی نظرتون، از اون‌جایی که متاسفانه یا خوشبختانه شما حافظه‌ی بصری و شنیداریِ قوی‌ای دارید، تمام سکانس‌ها و دیالوگ‌های فیلم‌هایی که "دوتایی" دیده بودید و بارها مرورشون کردید، از ذهنتون رد میشه با جزییات و یادآوری تمام آن روزِ رفته. به خودتون نهیب می‌زنید که الان فقط باید خوشحال باشم و سعی می‌کنید روی فیلم متمرکز بشید! امّا حجوم خاطرات مدام شما رو میان حال و گذشته میبره و میاره. یک رفت و آمد ِ اعصاب خُردکن. آرام باشید و به خودتون سخت نگیرید، باور کنید شما مقصر نیستید، گاهی اوقات پیش می‌آید، گاهی اوقات هر کاری هم که بکنید نمی‌توانید این حال بد را متوقف کنید. فقط امیدوارم روزی برسه که عمیــقا و از ته ِ دل طعم شادی رو بچشید. شما لیاقتش را دارید.

+ شماهایی که این تجربه‌ی بالایی رو ندارید، قدر آدم‌های محبوب زندگی‌تون و تجـربه‌های نابـتون رو خیلی بدونید.


  • سنجاقک ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی