یک جرعه از این جام تهی

هــار به طفل تازه متولد شده‌ای می‌ماند. شاد و پرانرژی. چند روز قبل از آمدنش، خانه را آب و جارو می‌کنند. مشتاق هر چه زودتر آمدنش هستند. وقتی از راه می‌رسد با آن شکوفه‌های دلربایش، قدم مبارکش را به همدیگر تبریک می‌گویند و به مناسبت آمدنش جشن می‌گیرند. تابســتان سرخوش است، همچون نوجوانی که بی‌خیال همه‌ی دغدغه‌ها با دوستانش خوش می‌گذراند. گـــرم و صمیمی‌ست. لباس‌های خوشـرنگ می‌پوشد، کتاب میخواند، قصه میگوید. هندوانه میخورد. روزهایش کــش‌دار است و تا ساعت‌ها در کوچه‌ و خیایان‌های شهر پرسه می‌زند و بلند بلند می‌خندد. زمستـــان میان‌سال است. موهایش رو به سفیدی گذاشته است. از خامی‌های نوجوانی دیگر فاصله گرفته است. کم کم عاقل و پخته شده است. خوب حرف می‌زند. زیاد تجـربه کرده است و حال وقت آن است که در شب‌های بلندش دور همی بگذارد و از تجربیاتش بگوید، از امید بگوید. از دائما یکسان نماند حال دوران، غم مخور حرف بزند. امیدوارمان کند به آمدن طفلی تازه. پاییـــز امّـا. پاییز، جوانی است که سرخوشی‌های نوجوانی را پشت سر گذاشته اما هنوز به اندازه‌ی میان‌سالی تجربه ندارد. پاییز سردرگُم است. رویش زرد شده است. صدایش خش‌خش می‌کند. در غروب‌های دلگیر، گوشه‌ی کافه‌های دنــج شهر درون خودش می‌خزد. خودش را گُم کرده و دنبال هویتش می‌گردد. پاییزِ سر‌به‌زیـر، عاشق است. دلتنگ که می‌شود می‌بارد و می‌بارد. جانِ من هوای پاییز را داشته باشید. 

 +اگــر حالتون جا میاد تو پاییز و ذوق‌زده‌ی زرد و قرمز و نارنجــی ها هستید، پاییزتون مبارک.


  • سنجاقک ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی