مگر تو از برای دل قصه وفا بگویی ...
جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴
انتظار زمان را کش میآورد. هر لحظه یک قرن طول میکشد. حالا فرض کن جمعه هم باشد و آسمان تیره و تار و خورشید پنهان. برای اینکه سرم را گرم کنم خودم را بستم به کتاب و فیلم، آنقدر خواندم و خواندم و دیدم و دیدم که حدس میزنم دیگر کارم تمام است! اما این روز لعنتی هنوز تمام نشده است و انتظار هم هنوز پابرجاست.
- ۹۴/۰۷/۱۷